صفحه قبل1صفحه بعد

عاشقانه

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 3984
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->


سخن بزرگان

تهمت مثل زغال است اگه نسوزونه سیاه می کنه.

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد تااینکه دروغی آرامم کند.

باکسی زندگی کن که یه عمر مجبور نباشی برراضی نگه داشتنش نقش بازی کنی.

مردمی که گل هارادوست دارند خودشان از گل دوست داشتنی ترند.

اگرگیاهان صدانداشته باشندبه معنای این نیست که درد ندارند.

برنده می گوید مشکل است ولی ممکن.بازنده می گوید ممکن است اما مشکل.

 

نويسنده: م.علوی تاريخ: دو شنبه 14 / 11 / 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

لطیفه

به یکی می گن خرت رو بیشتر دوست داری یازنت رو؟ می گه خداازت نگذره دچاردودلیم کردی .

به طرف میگن ازاینکه زنت روعزیزم صدامیکنی چه احساسی داری؟میگه گناه.میگن:چرا؟میگه آخه اسمش یادم نیست.

غضنفر میره نماز جمعه جو میگرتش موج مکزیکی میاد.

غضنفر توقطار می نشیندبه صندلی روبرویی می گه به سلامتی دارین برمی گردین.

غضنفر میره تعلیم رانندگی رفیقش می گه چطوربود؟میگه خوب بود اما مربیه خیلی مذهبی بود.میگه:چه طور؟میگه :آخهئ همش می گفت یاامام رضا،یا ابوالفضل.

خنگول درمورد زندگی می گه :دایره زندگی یه مستطیله که سه ضلع داره ،عشق ومحبت.

 

نويسنده: م.علوی تاريخ: دو شنبه 14 / 11 / 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شعر عاشقانه

 

خانه ات زيباست

نقش هايت همه سحرانگيز است

پرده هايت همه از جنس حرير

خانه اما بي عشق ، جاي خنديدن نيست

جاي ماندن هم نيست

بايد از كوچه گذشت

به خيابان پيوست

و  تكاپوي كنان

عشق را  بر لب جوي و گذر عمر و خيابان جوئيد

عشق بي همهمه در بطن تحرك جاريست

*****

تن تماميت زيبايي پيراهن نيست

مهرباني با تن، مثل يك جامه بهم نزديكند

و اگر ميخواهيم روزهامان

همه با شبهامان

طرحي از عاطفه با هم ريزند

گاهگاهي بايد

به سر سفرهء دل بنشينيم

قرص ناني بخوريم

از سر سفرهء عشق

گامهامان بايد

همهء فاصله ها را امروز

كوتاه كنند

و سر انگشت تفاهم هر روز

نقب در نقب دري بگشايد

دري از عشق به باغ گل سرخ

"و بينديشيم بر واژهء "دوستت دارم

 

باید که لهجه کهنم را عوض کنم
این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم

یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب
شمع قدیم سوختنم را عوض کنم

هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم

بردار شعر های مرا مرهمی بیار
بگذار وصله های تنم را عوض کنم

بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود
از من مخواه تا کفنم را عوض کنم

من که هنوز خسته باران دیشبم
فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم

نويسنده: م.علوی تاريخ: پنج شنبه 5 / 11 / 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شعرطنز

موهاش همیشه سیخه
    نگاش همیشه میخه

    چت میکنه همیشه
    بی مخ زدن؟نمیشه

    پول از خودش نداره
    باباش رو قال میذاره

    دی اند جیشو میپوشه
    میشینه بعد یه گوشه

    زنگ میزنه به دافش
    میبنده هی به نافش

    که من دوست میدارم
    تاج سرم میذارم

    صورت رو کردی میک آپ
    بیا بریم کافی شاپ

    تو کافی شاپ،می خنده
    همش خالی میبنده

    بهم میگن خدایی!
    چقدر بابا بلائی!

    همه رو من حریفم
    میذارم توی کیفم

    هزارتا داف فدامن
    منتظر یه نامن

    ولی تویی نگارم
    برات برنامه دارم

    اگه مشکل نداری
    میام به خواستگاری!

بهترین ماشین ایران

بهترین ماشین ایرانی پراید
گرچه گاهی قاتل جانی پراید!
بینمت اکنون به هرجا و مکان
جانشین خوب پیکانی پراید
بسکه محکم هستی و سفت و قوی
مثل تانک جنگ میمانی پراید!
چشم بی پولان همه بر روی تو
چون که امید فقیرانی پراید
اغنیا سوی فراری می روند
درد ماها را تو درمانی پراید
هر کجا باشد ژیان یا که رنو
توی آنجا مثل سلطانی پراید
دارد اکنون اصغری و آتقی
مریم و مش مهدی و مانی پراید
یا که دارد بندری و ساوه ای
سیستانی و خراسانی پراید
گر که از مادرزنت سیری هنوز
هدیه اش کن بی پشیمانی پراید
من خجالت می کشم از وصف تو
بسکه داری حسن پنهانی پراید

بیچاره شوهرها


 «همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
    موقـع بحث هوو- لیک هیاهـــــو می کرد!


    بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
    نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!

    وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
    زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد

    طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
    معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد

    بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
    داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!

    آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
    باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد

    فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
    زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد

    دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
    خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد

    گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
    آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد

    هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری بود
    شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!

    مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو
    بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد

    دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق
    می گرفت از مــــن و تقدیم به یارو می کرد

    صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد
    عصبی می شد و لعنت بـــه ترازو می کرد

    عاقبت هیکل پنجــــــاه و سه کیلویی را
    خون دل خورده و پنجــاه و دو کیلو می کرد

    حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد
    کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد

    نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
    هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد

    بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
    لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد

    کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
    که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!

 

 

 

 


نويسنده: م.علوی تاريخ: پنج شنبه 5 / 11 / 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اس ام اس خنده دار

سطل آشغال وسیله ایست موجود درخیابان ها جهت ریختن آشغال دراطراف آن.

یادته اون روزهایی که دستامونو تو دست های هم می گذاشتیم وتوخیابونا راه می رفتیم.................. قربانت فرقون.

می دونی فرق توبا آهن چیه آهن یه زنگ می زنه اما تویه پیامک هم نمی زنی.

باتمام عشق به لبات.امضا:/آب بینی

عشق یعنی علاقه نه کفگیر وملاقه/دوستت دارم یه عالمه انداره یه قابلمه هرچی بگم بازم کمه.

می خواستم برات گل بخرم دیدم خودت گلی.................گفتم برات کود بخرم بخوری قوی بشی.

اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی،اگه گل بودی زیباترین بودی ولی چی کارکنم که هیچی نیستی.

بعدازمرگم روی قبرم صابون بمالید. تاهرکی اومدلیزبخوره بخندم روحم شادشه.

سؤال کنکور87:آرامگاه سعدی کجاست؟1- خونمون   2- خونتون  3- توحیاط       4- تواتاق تمساح ها

شاید باورت نشه ولی تورو به اندازه ی دوتا چشمام دوست دارم.........ازطرف موش کور.

نويسنده: م.علوی تاريخ: پنج شنبه 5 / 11 / 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اس ام اس عاشقانه

گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند .

ماومجنون درس عشق ازیک ادیب آموختیم اوبه ظاهر گشت عاشق مابه معتی سوختیم.

نامه ای ازمن اگرسویت نمی آید مرنج هرچه رامن می نویسم اشک پاکش میکند.

بیچاره سنگ وقتی ازدست کودکی به سوی قناری پرتاب می شه نمی دونه دل کودک رابشکنه یاسرقناری رو.

ساقه شکستن قانون طوفان است تونسیم باش ونوازش کن.

زندگی آب روان است روان می گذرد آنچه تقدیر من وتوست همان می گذرد.

درکاهدان کوچک قلب فرهاد گنججی بود که شیرین درقصر خسرو نمی یافت.

درکنار ساحلت من قایقی شکسته ام توهمان ساحل عشقی که به تو دل بسته ام.

یکی بود یکی نبود دل من تنگ بود اس ام اس بهونه بود دل من یاد تو بود.

دلی دارم ز جنس سنگ و شیشه / چنان مهرت به جانم کرده ریشه / که در شش گوشه ی قلبم نوشته / عزیزم ، دوستت دارم همیشه

نويسنده: م.علوی تاريخ: پنج شنبه 5 / 11 / 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب